توجه غربیها به تاریخ شفاهی معاصر ایران
تاریخ انتشار: ۲۱ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۰۴۰۵۸
به گزارش ایرنا از روابط عمومی انتشارات ایران، گزیدهای از گفتوگو با تنی چند از دیپلماتها، مستشاران آمریکایی و افسران سیا که در دوره پهلوی دوم در کشورمان حضور داشتند در قالب مجموعه چهارجلدی «دیپلماسی با صدای بلند» به همت انتشارات موسسه روزنامه ایران منتشر شده، مجموعهای که به اذعان حاضران در مراسم رونماییاش، دربردارنده اطلاعاتی خواندنی درباره غافلگیری آمریکاییها درباره به نتیجه رسیدن حرکت جمعی مردم کشورمان به شکل پیروزی انقلاب اسلامی شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
محمد جواد لاریجانی «معاون اسبق امور بینالملل و دبیر ستاد حقوق بشر قهوه قضایی»، علیرضا شیخ عطار«قائم مقام اسبق وزارت امور خارجه، غلامعلی خوشرو «سفیر و نماینده سابق ایران در سازمان ملل متحدد»، علی اکبر صالحی «رئیس اسبق رئیس سازمان انرژی اتمی ایران» و همچنین محمدحسن روزیطلب« رئیس موسسه فرهنگی- مطبوعاتی روزنامه ایران» از جمله حاضران در مراسم رونمایی بودند که به ذکر نکاتی درباره اهمیت ترجمه و انتشار مجموعه چهار جلدی «دیپلماسی با صدای بلند» پرداختند.
انقلاب ایران، یک حادثه بزرگ تاریخی
محمد جواد لاریجانی گفتههای خود را با ذکر نکاتی درباره اهمیت ولایت و چرایی وجود آن آغاز کرد، او با اشاره به بخشی از گفتههای مقام معظم رهبری در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی مبنی بر آن که انقلاب یک حادثه بزرگ تاریخی است گفت: جمهوری اسلامی ایران بر اساس عقلانیت اسلامی، برآمده از مکتب اهل بیت به پا شد. در شرایطی که نظام غربی بر اساس ساختاری سکولار و بر اساس عقلانیت لیبرال شکل گرفته، جمهوری اسلامی معتقد به دموکراسی اما با پایه و اساسی متفاوت از اعتقادات غربیان است.
وی با تاکید بر این که ایران در وجوه مختلف علمی موفق به کسب دستاوردهای بسیاری شده ادامه داد: با این حال به گمانم دستاورد اصلی این انقلاب را میتوان نظام مدنی آن دانست که از سایر دستاوردها حتی انرژی هستهای هم مهمتر است؛ هر چند تا رسیدن به مرحله اصلی و غایت اهداف آن راه در پیش دارد و ایرادهایی نیز به آن وارد است اما پویا و در حال حرکت به سمت تکامل است.
لاریجانی مطالعه مجموعه چهارجلدی «دیپلماسی با صدای بلند» را به ویژه در شرایط امروز کاری ضروری خواند و گفت: ایران بر خلاف اغلب کشورها وقتی در مجامع بینالمللی شرکت میکند قادر است مستقل صحبت کند، کسی نمیتواند به ما بگوید که چه کنیم و حرفمان را در عرصه جهانی با صدا بلند میگوییم. با این حال در دورهای هستیم که ضروری است ذهن جوانان را درباره مسائلی از این دست روشن کنیم که این مهم با مطالعه چنین آثاری ممکن میشود؛ به ویژه که ترجمه و ویرایش بسیار خوبی نیز دارد.
تصور اشتباه آمریکاییها از حرکت مردمی ایرانیان
غلامعلی خوشرو گفتههای خود را با ذکر خاطرهای از سالهای دانشجویی خود که مصادف با دوران انقلاب بوده شروع کرد و از مطالبهگری جوانان تحصیلکرده و انقلابی آن سالها برای حفظ استقلال کشور در مواجهه با استکبار سخن گفت. خوشرو گفت: همه افرادی که گفتههای آنان را در این چهار جلد میخوانید از وقایعی که در نهایت به وقوع انقلاب منتهی شد اظهار بیخبری کردهاند. تصور مصاحبه شوندگان در بحبوحه انقلاب این بوده که شاه با یکسری آشوب قابل کنترل روبرو شده است.
بخشی از گفتههای خوشرو و دیگر حاضران در این جلسه و البته مضمون کلی چهار جلدی «دیپلماسی با صدای بلند» درباره این است که آمریکا به رغم اهمیتی که در خصوص وابسته نگه داشتن ایران قائل بوده اما هیچکدام از سیاستمدارانش، دین و روحانیت را به عنوان عواملی موثر را شکلگیری تحول سیاسی و اجتماعی ایران جدی نگرفته بودند و توجهی به آن نداشتهاند.
خوشرو به گفتوگویی که با کسینجر داشته هم اشاره کرد و گفت: از کسینجر پرسیدم که چه موقع فهمید انقلاب شدنی است؟ گفت خیلی دیر، دوباره سوال کردم چه زمانی جدی شدن وقوع انقلاب را دریافتید؟ گفت زمانی که امام خمینی(ره) به پاریس رفت و در آنجا به همه دنیا مواضعش را اعلام کرد.
به گفته خوشرو و آنطور که در کتاب هم آمده زمانی که آمریکاییها متوجه نقش روحانیت میشوند برای ارتباط گرفتن با امام خمینی (ره) میکوشند اما هیچ مسیری برای تماس با ایشان پیدا نمیکنند! این اعتراف کسینجر در شرایطی بوده که بنابر سخنان خوشرو در این مراسم رونمایی، اغلب افرادی که در انقلاب و سالهای بعد پیروزی این حرکت مردمی نقشآفرینی جدی داشتهاند همانهایی بودند که در سالهای منتهی به انقلاب، در زندانهای ساواک یا در تبعید به سر میبردهاند.
بنابر این گزارش، نکته قابل توجه دیگری که در مجموعه چهارجلدی «دیپلماسی با صدای بلند» هم به نقل از افراد مختلفی آمده درباره آن است که حتی بعد از پیروزی انقلاب هم آمریکاییها دچار این توهم بودهاند که این حرکت جمعی مردمی عمر کوتاهی داشته و در نهایت چند ماه بعد به شکست میانجامد و آنان جایگاه گذشتهشان را در سلطه به ایران به دست میآورند. غلامعلی خوشرو در پایان ترجمه و ویرایش خوب این مجموعه را از دیگر ویژگیهای مثبت آن دانست.
توجه غربیها به تاریخ شفاهی معاصر ایران
علیرضا شیخعطار گفتههای خود را با ذکر این مبحث آغاز کرد که تاریخ شفاهی یک پدیده جدید است که در سدههای گذشته هم شاهد تالیف و انتشار مواردی از آن در ایران بودهایم؛ هر چند که اغلب آنان به دستور پادشان تالیف شده بودند. شیخ عطار گفت: با آن که برخی مورخان، تاریخ شفاهی را چندان مستند نمیدانند اما طی چهل- پنجاه سال اخیر شاهد استقبال از آن، به ویژه درباره ایران هستیم. یکی از مشهورترین این پروژهها را درباره کشورمان دانشگاه هاروارد انجام داده است. شاید حجم کاری که دانشگاه کلمبیا درباره تاریخ شفاهی ایران کرده کمتر از هاروارد باشد اما نتیجهاش که بخشی از آن را در قالب این چهار مجموعه میخوانید اهمیت بسیاری دارد.
وی ادامه داد: کسب اطلاعات آمریکاییها درباره ایران از دریچه افرادی بود که دین و روحانیت را جدی نمیگرفتند؛ اینها تصور میکردند در کشور ما نیز نظیر دیگر نقاط جهان سکولاریسم در حال تبدیل به اندیشه غالب است. آنان گمان میکردند تنها خطری که تهدیدی علیه مواضعشان در ایران است کمونیستها و به عبارتی همان حزب توده محسوب میشود. باور نداشتند که مذهبیها به جریان اصلی اجتماعی تبدیل شدهاند که ضربه این تفکر اشتباه را هم خوردند.
شیخعطار در بخش دیگری از گفتههای خود تالیف کتاب «دیپلماسی با صدای بلند» را به روشی حرفهای خواند و گفت: نویسنده ماهها صرف تربیت و آموزش مصاحبهگرهای این کتاب که همگی از بین دانشجویان دوره دکتری انتخاب شده بودند میکنند. حتی به آنان آموزشهای درباره ایرانشناسی میدهد که همین سبب افزایش اهمیت و مطالعه این مجموعه است. در ابتدای هر گفتوگو نیز، بیوگرافی و مشخصات مصاحبهشونده را به نقل از خودش میخوانید، در مواردی مصاحبه شوندهها در بیان حقایق با توسل به این که فراموش کردهام طفره میرفتهاند که در نهایت ناچار به بیان پاسخ برخی سوالات میشوند. بسیاری از مسائلی که در این کتاب آمده در جای دیگری منتشر نشده!
به گفته شیخعطار صرف زمان قابل توجهی برای انجام مصاحبههای این کتاب و از طرفی ویرایش آن گویای آن است که مخاطبان در نهایت با مجموعه کتابی خواندنی و البته مهم مواجهه هستند. عمده گفتههای مندرج در این کتابها مرتبط با دهههای چهل و پنجاه است؛ دورهای که مصادف با اوج سیطره آمریکاییها بر ایران است. با این حال جالب است که اغلب آنان از وقایع بیخبر بودهاند.
راهی برای پاسخگویی به سوالات نسل جوان
علیاکبر صالحی، آخرین سخنران این مراسم بیش از همه درباره ضرورت معرفی این مجموعه چهار جلدی به نسل جوان صحبت کرد و گفت: نسل جوان امروز، نسل پرسشگری شده، ما هم نسل پرسشگری بودیم اما جوانان امروز بیش از دوران ما به دنبال چراییها هستند. مقام معظم رهبری به تازگی درباره ضرورت معرفی دوباره امام خمینی(ره) به جوانان سخن گفتند، نکتهای که من هم به بهانه انتشار این کتاب بر انجامش تاکید دارم.
صالحی صحبت درباره شخصیت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی را از چند جهت مهم دانست؛ نخستین تاکید وی بر سیاستمدار بودن ایشان بود و این که امام به دنبال عدم سلطهپذیری ایران بودهاند. دومین مسئله درباره ایشان، بعد معرفتی امام بود که سبب تثبیت انقلاب شد و در نتیجهاش به محض وقوع جنگ تحمیلی، جوانان برای دفاع از آب و خاک کشورمان سر از پا نمیشناختند و روانه جبهه شدند. به عقیده صالحی بعد دیگری از شخصیت امام خمینی که صحبت درباره آن بر نسل جوان اثر میگذارد، بحث فلسفی شخصیت علمی ایشان است که چراییهای جوانان را پاسخ میدهد.
وی در بخش دیگری از گفتههای خود درباره اهمیت حاکمیت نیز صحبت کرد و افزود: قبل از انقلاب، غرب و آمریکا به هیچ وجه دین را عامل محرک جامعه نمیدانستند، در صورتی که این انقلاب با بینشی که امام راحل داشتند و مسیری که پیش رو گرفتند به ثمر نشاندند. ایشان اسلام را نه تنها به عنوان یک ایدئولوژی، بلکه به عنوان قوه محرکهای قوی برای جامعه به جهانیان معرفی کرد. امروز جوانان درباره این میپرسند که چرا انقلاب کردید؟ سوالاتی که پاسخ آنان در این قبیل کتابها در دسترس است. باید با تسهیل در دسترسی مخاطبان به این مجموعه و کتابهای مشابه به آنان بگوییم که اگر انقلاب نمیکردیم به چه وضعیتی گرفتار میشدیم.
گفتههای پایانی صالحی که با سخنان دیگر حاضران این مراسم مشترک بود به این اختصاص اشت که ایران به دلایل مختلف سیاسی همچنان برای غرب و آمریکا مهم است؛ هرچند که آنان از همان زمان پیروزی انقلاب نسبت به موضوع دیگری هم نگرانی داشته و هنوز هم دارند که آن، بیم الهام بخشی انقلاب اسلامی ایران به دیگر ملتهای جهان است.
که آلن پرایسدا، ارنست اونی، آرچی بولستر، آرمین مایر و چارلز ناس از جمله مصاحبه شوندگانی هستند که درباره اظهار نظرها و تجربیات آنان درباره وقایعی که در دهههای چهل و پنجاه در نهایت به شکلگیری حرکتی مردمی و پیروزی انقلاب اسلامی ایران شد سخن گفتهاند. هرچند آنطور که داوودی، سرویراستار کتاب هم در این جلسه تاکید کرد، این کتاب در نتیجه مجموعهای از مصاحبههای ویلیام بور با ۲۰۰ تن از دیپلماتها، مستشاران آمریکایی و افسران سیا انجام شده که با همکاری بنیاد مطالعات ایران در شهر واشنگتن و دفتر پژوهشای تاریخ شفاهی دانشگاه کلمبیا از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۸ ضبط و تنظیم شده است. در مجموعه پیشرو گفتههای سیزده تن از این افراد به همت گروه مترجمان، ترجمه و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
فرهنگ کتاب و ادبیات ۰ نفر برچسبها انقلاب اسلامی ایران محمد جواد لاریجانی علی اکبر صالحی تاریخ شفاهی ایالات متحده آمریکامنبع: ایرنا
کلیدواژه: انقلاب اسلامی ایران محمد جواد لاریجانی علی اکبر صالحی تاریخ شفاهی ایالات متحده آمریکا انقلاب اسلامی ایران محمد جواد لاریجانی علی اکبر صالحی تاریخ شفاهی ایالات متحده آمریکا دیپلماسی با صدای بلند پیروزی انقلاب انقلاب اسلامی اسلامی ایران گفته های خود تاریخ شفاهی مجموعه چهار آمریکایی ها امام خمینی نسل جوان شیخ عطار سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۰۴۰۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ضرورت جریان شناسی تحریف تاریخ ایران
شکست اسرائیل و تغییر هژمونی، بیتردید نظام سلطه را بیش از پیش بر آن میدارد که به ریشهها و بنیادهایی یورش ببرد که باعث ایجاد تغییر در بینش اسلامی با چیرگی و فرادستی ایران به عنوان امالقرای پیروان اسلام نابمحمدی (شیعه امامیه) شده، همچنانکه فوکویاما پس از شکست عراق در جنگ تحمیلی تاکید کرد که باید این انقلاب را با رفاهزدگی و تجملگرایی از پا انداخت!
اکنون بازشناخت خودمان، ریشههایمان و شناسایی موقعیتمان و روشنگری درباره اسلام سنتی و اسلام سیاسی، ضروری و از محورهایی است که به نظر میرسد برای پرورش و شکوفایی و توانافزایی نسل نو به آنها نیاز داریم. باید بدانیم پخش سریال حشاشین فقط «نوک یک کوه یخ» است که بهزودی با تولیدات ضدایرانی و ضدشیعی بیشتر خواهد شد و اگر در زمینه بازشناخت هویت اسلامی ایرانیمان کار نکنیم، دست جریان رقیب فرهنگی را برای تحریف باز خواهیم گذاشت. بر همین اساس با دکتر سیدعلی بطحائی؛ متخصص کلام و جریانشناس فرقههای اسلامی به گفتگو پرداختیم تا لایههای پیدا و پنهان حشاشین، مجموعه تلویزیونی پرمخاطب جهان عرب در رمضان ۲۰۲۴ را بکاویم و همچنین راهبردهایی فرا راه آینده «جبهه نرم فرهنگی» را بررسی کنیم.
ایران اسلامی و کنشهای شیعیان اسماعیلی
جریان شناسی جهان اسلام معاصر، حوزه پژوهشی کمتر کاویدهشده و دانش بکری است. بسیار جای خوشوقتی است که روزنامه جامجم روی بررسی زوایای متعدد سریال «حشاشین» تمرکز کرده، زیرا تاریخ اسماعیلیه در ایران اسلامی و کنشهای شیعیان اسماعیلی در حاشیه بایستهای قرار ندارد. تاریخ نزاریها که این سریال به آن پرداخته، مربوط به منطقه «لوانت تاریخی» شامل شامات، مصر، لبنان، اردن و ایران است. یعنی در ماجرای تاریخ حشاشین، ایران ما در کنار سایر مناطق لوانت تاریخی برای چند قرن درگیر فعالیتهای نزاریان شد و بعد اصل حضور حسن صباح (متوفی ۵۱۸ قمری) در تاریخ ایران نیز مربوط به همین پیروان نزار بن المستنصر (متوفی ۴۷۸ قمری) است که از جانشینی خلافت فاطمیان مصر کنار گذاشته شد و در ایران به نسبت مصر به او اقبال بیشتری میشود. به عبارتی توجه کمرنگ به نزاریها در منطقه لوانت است و عنایت افزونتر در ایران.
گروه تحریفشده
این سخن درباره مصر زبانزد است که مصر «سنیالمذهب و شیعیالهوی» است، یعنی حال و هوای تشیع در سر مردم آن سامان (فسطاط قدیم و مصر جدید) پررنگ است و این نکته را در تحلیل سریال حشاشین باید در نظر گرفت. در تیزرهای تبلیغی و تریلر سریال حشاشین پیش از ماه مبارک رمضان در مورد این فرقه بهصراحت اعلام شد که «ان الطائفه التی ارعبت العالم» یعنی مخوفترین گروهی که جهان را ترساند! مصر با این سریال قصد تعریض به اسلام سیاسی و در لایههای پنهان بعدی به ظرافت قصد شیعههراسی سیاسی را داشت، هرچند از قسمتهای سریال میتوان برداشتهای دیگری نیز ارائه داد. در روزهای اول پخش روزنامه «الشرقالاوسط» که یک خبرگزاری سکولار در عربستان است با اظهار خوشحالی از پخش این سریال گزارشی را منتشر کرد که حشاشین در راستای تعریض به اخوان المسلمین و تخریب چهره این جریان پرنفوذ و موثر جهان اسلام است و تحلیلهایی در مورد رابطه حشاشین، شیعه و اسلام سیاسی منتشر کرد، با اینکه امسال سریال رمضانی عربستانیها (خیوط المعازیب؛ ریسندگی عباهای زردوز) پخش شد که به جدال تند سنت و مدرنیته میپرداخت و سعی در تحقیر سنت زیر چتر مدرنیته داشت، ولی الشرق الاوسط فقط روی حشاشین تمرکز کرد و نگاهی تحلیلی به سریال عربی خودشان نداشت.
دولت قدرتمند سایه
شبکه المتحده ـــ از مهمترین رسانههای جهان عرب ـــ سرمایهگذار این سریال بود که با توجه به ابعاد و سکانسهای پرهزینه سریال به نظر میرسد مبلغ سرمایهگذاری بیشتر از ۱۲میلیون دلار باشد. مصر کشوری بدهکار با قرضهای سنگین بینالمللی است و چنین سرمایهگذاری در امور فرهنگی کاملا هدفمند و سوگیرانه است. چرایی تخصیص چنین بودجهریزیهایی به جایگاه و پایگاه اخوان المسلمین برمیگردد که همچنان دولت پنهان در مصر عمل میکند. دولت سکولار حاکم در مصر، هرچند بهظاهر قدرت را در دست دارد، اما چیدمان و گستره نفوذ آن در مصر با وجود مراکز درمانی، آموزشی و تفریحی حتی ازدواج آسان و روشهای ارتباطگیری با جوانان و تاثیرگذاری بر آنها و مسائلی که بهقول اعراب عامالبلوا به شمار میرود و مردم با آنها سروکار بیشتری دارند در همه اینها اخوان بسیار موفقتر از حکومت است و نمیشود بهسادگی نادیدهاش گرفت یا کنارش گذاشت. به اخوان المسلمین اصولا «دولت سایه» گفته میشود.
سکولارها و اخوانالمسلمین
وقتی حسن البنا، سال ۱۳۰۷شمسی یا ۱۹۲۸میلادی این جریان فکری را بنا گذاشت با این نگاه که اسلام در جامعه نقشی ندارد و تاکید داشت باید اسلام به جامعه و متن زندگی وارد شود و ابزارهای بنیادین و اصلی حکمرانی، سیاسی، تربیتی و پرورشی را دست بگیریم. عبدالفتاح السیسی و دولت مصر به این نفوذ اخوان المسلمین هم توجه ویژه دارد و هم از آن بهشدت میهراسد و در سالهای اخیر با معرفی چهرههایی مثل طه حسین را که یک روشنفکر سکولار و مخالف الازهر و معارض اخوان است، را پررنگ میکند تا طیفهای جوان بهجای حسنالبنا و شیوخ الازهر به او اقبال کنند. طه حسین، چهرهای است که تقیدات مذهبی دارد، اما در طیف سکولار ایستاده، زیرا نه به اسلام سنتی الازهری و نه به اسلام سیاسی اخوانی هیچگونه گرایشی ندارد. برپایی یادواره و بزرگداشتهای سالانه و جایزه سال با نام او ازجمله این سرمایهگذاریهای فرهنگی است. بهترین مدل برای السیسی چنین چهرهای است که برای کنار زدن اسلام سیاسی اخوانی و اسلام سنتی الازهری به کار سیاستهایش میآید؛ کما اینکه وزیر وقت فرهنگ مصر نیز تاکید داشت رهرو/ پیرو همین چهره (طه حسین) است و «طه حسین، روح حاکم فرهنگی دولت مصر» است. میدانید با وجودی که السیسی، دستوپای الازهر را بهنوعی کوتاه کرده، اما الازهر همچنان در مقابل حاکمیت ایستادگی میکند و تأثیرگذار است. دکتر احمد الطیب که چهلوچهارمین شیخالازهر است حکمی معادل نخستوزیر را دارد و جایگاهش هرچند تشریفاتی است، اما در مصر بسیار جایگاه بالایی بهشمار میآید. این جایگاه از سوی شیوخ الازهر گزینش و منصوب میشود، یعنی دولت در انتخاب ایشان تاثیری ندارد. برخلاف جایگاه مفتی اعظم مصر که مستقیما از طرف دولت برگزیده و نصب میشود و رسما کارمند دولت است.
اسلام سنتی مترقی
بجاست این نکته در مورد اسلام سنتی مورد توجه قرار گیرد که نگاه روشنفکران و سکولارها به سردمداران و پیروان اسلام سنتی خیلی نگاه ویژه و امیدبخشی نیست؛ درحالیکه پژوهشهای آکادمیک روشن کرده که برخی طیفهای اسلام سنتی نه ارتجاعیاند و نه اخباری و نه واپسگرا و راه اسلام سنتی از این جریانهای بدنام جداست و برخی از سنتیهای کلاسیک، بسیار مترقیاند. امسال ماه مبارک رمضان، علی الجمعه، مفتی اعظم سابق مصر با آن جایگاه خاص در برنامهای ویژه «نورالدین» شرکت داشت که با نوجوانها نشست و به پرسشهایشان پاسخ داد. سنتیهای مصر به همین امور و دیدهشدن قانع هستند و چیز دیگری نمیخواهند؛ با نسل نوجوان و جوان ارتباط میگیرند و به شبهات آنها پاسخ میدهند و از این رو اسلام سنتی چنینی، برای سیاست امثال السیسی هیچ خطری ندارد. بالوپر دادن دولت و نظام سیاسی مصر به الجمعه و همانند ایشان از آن روست که سد نفوذ اخوانیها در جوانان باشد، بلکه بتواند جایگزین اخوان در این عرصه مهم شود. اما آنچه که خطر بنیادین بهشمار میآید و مانند بمب هستهای در جهان چرخیده و تاثیرگذاریش به چشم میآید اخوانیها هستند. اسلام سنتیها یعنی طیف علیالجمعه در حد همین روشنگری درباره شبهات فعالیت دارند. در حالی که اخوانیها از «اسلامالحَرَکی» سخن میگویند؛ اسلام حرکتبخش جامعه، اسلام دادگرا، اسلامی که به تحرک و پویایی وامیدارد، نه انفعال و عادت و روزمرگی.
سریال حشاشین ضد اسلام سیاسی
برگردیم به حشاشین، این سرمایهگذاری برای جریانی که السیسی فعلا در چکاد آن است، بسیار آمد دارد و بااهمیت تلقی میشود، زیرا با توجه به فضایی که درباره اخوانیها و فعالیتهایشان مرور کردیم، به سود السیسی است که به قول معروف به «مغالطه مسمومکردن چاه» دست بزنند. یعنی با نمادسازی منفی از اسماعیلیه منسوب به شیعه و اخوان، آنها را ترسناک، وحشتآفرین، تروریست و خونریز نشان بدهند و برای مخاطبان چنین سریالی جا بیندازند که آنها تروریست، روانی و آدمکش بودند. کارشان شستوشوی مغزی و تغییر دادن ذهنیتها بوده است. چه سیاستگذار و چه سرمایهگذار چنین سریالهایی به نتیجهای که میخواهد میرسد، زیرا با ارائه یک محصول حرفهای، خوشساخت، مخاطبپسند و چشمگیر خواهناخواه مخاطب را مجذوب میسازد و در چنین روندی خوراک فرهنگی دلخواه و سفارشی خود را غیرمستقیم به ذهن بینندگان تزریق میکند.
یک راهکار
نکتهای که در ابتدای امر باید بدان توجه کرد این است که واکنش «کریم شاهالحسینی» رهبر چهلونهم فرقه اسماعیلیون در مورد این سریال چیست که باید منتظر ماند و دید که چه عکسالعملی نسبت به تحریف تاریخ حشاشین نشان خواهد داد. ولی آن بخش از سریال که به شیعه، نگرشی چنین منفی و دروغین داشته، به نظر میرسد در واکنش نخست بایستی رسانه جمهوری اسلامی و صداوسیما در سلسله نشستهایی به روشنگری درباره تاریخ حشاشین بپردازد، چراکه به هر حال بخشی از تاریخ ما و کنشگری تاریخی ما در الموت قزوین رخ داده است. هرچند این فرقه، دوران تاریکی نیز داشتهاند و در مقاطعی از شریعت دل بریدند و نماز و روزه را کنار گذاشتند، اما همچنان لایههایی از آنها هستند که سخن از بازگشت به شریعت میزنند و البته فقه اسماعیلی قاضی نعمان (م ۳۶۳ قمری) در کتاب دعائمالاسلام نمونهای از فقه اسماعیلی است. بایستی رسمیتی برای اینها در نظر گرفت و مجمع جهانی اهل بیت علیهمالسلام و مجمع تقریب مذاهب باید به این قضیه عنایت بورزد. هرچند نهادهای امنیتی به این فِرَق تشیع نگاه مثبتی ندارند، اما بههرحال باید به این فِرَق تشیع نگاه بازتر و تعامل درستی داشته باشیم.
لزوم شناخت تاریخ ایران
مهمترین مسأله نهادهای فرهنگی و پژوهشی شیعه در مواجهه با سریال حشاشین این است که باید نگاه نسل جوان را به تاریخمان تغییر دهیم و ذهن آنها را تاریخی پرورش بدهیم و آنها را به تاریخ ایران اسلامی پیوند دهیم. میدانید که سده چهارم را دوران زرین تمدن اسلامی یا دوران طلایی و رنسانس جهان اسلام میشمارند. مثلا جوئل ال. کرمر آمریکایی در کتاب «احیای فرهنگی در عهد آل بویه: انسانگرایی در عصر رنسانس اسلامی» چه ستایشی از رویکرد خردگرای انسانمدارانه آل بویه داشته است. بارها مقام معظم رهبری به توجه به تاریخ درخشان و متقن ایران پس از اسلام اشاره و بر پرداختن به آن در تولیدات رسانهای تاکید داشتهاند. ضمن این سخن که منعی ندارد به دوران پیش از اسلام نیز پرداخته شود، اما مگر نه این که آلبویه و همین حسن صباح، طاهریان، سامانیان و... درهمین دوران بودند و برگهای زرینی در تاریخ ایران برجای نهادند که قابل قیاس با سایر ادوار پیش از اسلام است.
همین که به تاریخ زرین ایران پس از اسلام نمیپردازیم باعث شده یک شبهه سست رایج شود که طلوع شیعه را با صفوی ذکر میکنند، در حالی که صفویه فقط سه سده پیشتر از ما بوده است، اما در ایران ما، میراث و سکههایی در قرن اول (سال۸۶ قمری) ضرب میشده (مربوط به نوه جعفرطیار) که عمق نفوذ تشیع در ایران را نشان میدهد. به عبارت روشنتر، تاریخ ما ایرانیان شیعی، با صدر اسلام گره خورده است. باید روی اینها تمرکز کنیم و در پاسخ به کوششهایی مانند تهیه و پخش سریال حشاشین، از این همه انفعال درآییم، وگرنه از نظر فرهنگی همین گسستی که با زومرها و نسل زد داریم، اگر به نوعی در جایی همین زخم، سرباز کند، بسیار عواقب وخیم و خطرناکی خواهد داشت؛ زیرا نسل جدید و صدالبته بیاطلاع ما، به خاطر تبلیغات باستانگرایان غیرعلمی و افراطی به تاریخ قبل از اسلام توجه میکند. شاید توجه به تاریخ ایران قبل از اسلام اشکالی نداشته باشد، اما وقتی چنان زومکردنهای هدایت شده و از پیشتعریف شده و هدفمندی به ذهن نسل جدید تلقین میشود، به راستی جای نگرانی دارد و تقابل ایران و اسلام شکل میگیرد، چرا که پس از اسلام بسیار تاریخ ما درخشانتر است. البته پیش از اسلام را انکار نمیکنیم. اگر شما موزههای ایران باستان، موزه رضا عباسی و ... را بازدید کنید، بالعیان مشاهده میکنید که تاریخ ایران پس از اسلام بسیار پر برگ و بار است و خواهید دید که ایران پس از اسلام، شکوه غرورانگیزی دارد.
واقعگرایی ضروری
البته سخن در این گفتگو چنین نیست که باید روی حشاشین تمرکز کنیم؛ اما لازم است که در این موضوع تاملی بشود تا دریابیم باید با حشاشین (اسماعیلیه) چه کار کنیم. لازم است و باید اتاق فکری برای تاریخ و مسائل تاریخی طراحی شود تا از این همه بیخبری برآییم و تکانی به خودمان بدهیم. اسلام سنتی و سایر جریانهای اسلامی همچنین رسانهها در این باره واقعا وظیفه دارند و باید مسئولیت و نقششان را ایفا کنند. میدانید که سریال حشاشین پر از اشتباهات تاریخی غیرقابل بخشش است. بر پایه افسانه سه یار دبستانی، چهار شخصیت بزرگ را که از نظر تاریخی همزمان بودند در حشاشین محور کردهاند. حسن صباح را بهعنوان رهبر مخوفترین حرکت جهان مطرح کرده تا اسلام سیاسی و شیعه را از این رهگذر بکوبد. خواجه نظامالملک چندان کنشگر مهمی در متن نیست و بیشتر حاشیهای است. غزالی را، اما این سریال بهعنوان چهرهای پذیرفتنی نمایش داده که دیدگاه سازندگان حشاشین را نمایندگی میکند. غزالی در این سریال تجلی همان ورژن سکولاری است که السیسی میپسندد. جالب است با اندکی واکاوی میتوان دریافت که غزالی این سریال، برابر نهاد طاها حسینی است که پسند سکولارهای مصر است. سازندگان سریال واقعا کار کردهاند و در پرورش نگاهشان و افزودن بار معنایی دلخواهشان به چهرههای تاریخی و بهرهبرداری مورد پسندشان واقعا حرفهای عمل کردهاند. باید توجه کنیم این همه زحمتی که کشیدهاند چرا از ما برنمیآید! ما که شکرخدا از نظر امکانات چیزی کم نداریم و فقط باید سلیقه به خرج بدهیم. این سریال به قول قدیمیها «کج؛ اما رج است» یعنی همهچیزش حرفهای و خوشساخت است و در مورد سناریوی آن فکر کردهاند و در فرهنگ به اصطلاح نقطهزنی کردهاند.
نگاه رهبری به فرقههای شیعی
تاریخ اسماعیلیه در ایران اسلامی و کنشهای شیعیان اسماعیلی در حاشیه بایستهای قرار ندارد. حتی در کتابهای درسی تاریخی ما به آنها توجه مناسب نشده است؛ در حالی که رهبر معظم انقلاب از فرق شیعه با عنوان «ایتام آل محمد» یاد کردند. به این معنا که باید فرقههای شیعی را زیر پر و بال گرفت و با آنها تعامل هوشمندانه و عالمانه برقرار و آنها را زیر چتر اهلبیت (ع) باز تعریف کرد. به باور من باید درباره رابطهمان با نزاریها به بازنگری بپردازیم و این مسأله را جدی بگیریم. با این که آقاخانها سکولار هستند، اما مقام معظم رهبری فرمودهاند که فرق شیعه ایتام آلمحمد هستند. بالاخره از دل شیعه برجوشیدهاند و باید با آنها تعامل داشت. این ذهنیت باز رهبری باعث خوشحالی است که در سردمداری کشور عزیزمان، چنین شخصیتی را با افق فکری باز داریم.
منبع: روزنامه جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی